آویناآوینا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

آوینا فرشته کوچک ما

واکسن 18 ماهگی

1391/6/20 7:22
نویسنده : مامان آوینا
3,683 بازدید
اشتراک گذاری


22خرداد آوینا 18 ماهش تمام می شد. می خواستم براش کیک پزم که نشد. یک کیک کوچولو براش گرفتیم . شب هم دوستاش آمدند و چند تا عکس یادگاری ازش گرفتیم.

 

آوینا و کیک 18 ماهگیش

23 خرداد مصادف بود با واکسن 18 ماهگی آوینا. برخلاف  دفعات قبل که سروش هم همراهمون بود این دفعه نمی تونست بیاد. صبح که آوینا بیدار شد صبحانه اش را دادم و به آوینا گفتم : الان می خوام با هم بریم بیرون! مامان هم می گفت عجب بیرونی هم می خوای بچه را ببریش . قبل از رفتن قطره استامنیوفن را دادم خورد و بعد رفتیم انیستیتو پاستور برای ترزیق واکسن. این بار خانومی که واکسن را تزریق می کرد بسیار بداخلاق بود. گفت : سریع شلوارش در بیار بیا بشین ! واکسن را باید یکبار به دستش و یکبار هم به پاش می زد. گفت محکم دستش را نگه دار، دستش تکون نخوره. آوینا هم انگار انرژی منفی های خانومه را دریافت کرده حسابی بد قلقی می کرد خلاصه واکسن را ترزیق کرد و آوینا هم اتاق را گذاشت روی سرش  البته نزدیک بود من باهاش بزنم زیر گریه چون تا حالا اینجوری گریه نگرده بود حتی موقعی که نوزاد بود و برای تست بیلی روبین ازش خون می گرفتن صداش در نمی آمد. البته قبل از آوینا یک بچه تزریق داشت که زد بود زیر گریه آوینا هم تا دید اون گریه می کنه باهاش همراهی کرد. موقع تزریق واکسن به پاش هم گفت پاش را بزار بین پاهات و محکم نگه دار که باز هم پروسه قبل تکرار شد. بعد هم گفت : روز اول کمپرس آب سرد و روز دوم هم کمپرس آب گرم براش بذار و تا دو روز هم هر شش ساعت یکبار قطره استامنیفون بده.

آوینا در حال مطالعه کارت واکسنش. می خواد ببینه تاریخ واکسن بعدی کی هست؟

وقتی آمدیم خانه هم هر کاری کردم آوینا بخوابه ، نخوابید و شروع کرد به ورجه ورجه کردن و بهم ریختن سبدهای آشپزخانه ، من هم همش نگران بودم که الان پاش درد می گیره. خدا را شکر زیاد اذیت نشد, فقط موقع تعویض اگه دستم می خورد به پاش دلش از حال می رفت.

آوینا در حال تماشای تلویزیون

به نظر من بی دردسرترین واکسن، واکسن یک سالگیه که اصلاً بچه تب نمی کنه .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نوشین مامان هستی
6 مرداد 91 15:16
الهام مامان آوینا
6 مرداد 91 19:30
سلام. خاله جون 18 ماهگیت مبااااااااااااااارک عزیزززززززززززززززم.... الههههههههههههی بگردم ما مامانا دق کش می شیم تا این واکسنای شما تموم بشن.... اشکال نداره خاله دیگه تا چند سال دیگهه راحت شدی... رمز عزیز مهربونت را به ما هم میدی....


مرسی خاله. دوست جونم چطوره؟ رمز هم چشم

مامان سبحان جون
14 مرداد 91 4:23
سلام عزیزم امروز فراموش نشه حتما بیاین وب کودک من و به پیسمل من سبحان جون توی مسابقه دو روی سکه رای بدین ممنون اینم ادرس وب
http://koodakeman91.niniweblog.com/post170.php



چشم عزیزم
الهام مامان آوینا
14 مرداد 91 17:33
سلام عزیزم . تا دوشنبه وقت دارید برید وبلاگ کودک من اوینا جون شماره 13 رای بدین مسابقه دوروی سکه میسی بازم پیش ما بیاین اینم ادرس وبلاگ کودک من
http://koodakeman91.niniweblog.com/post170.php


حتما
yasaman jon
18 مرداد 91 10:53
khoda hefzesh kone in 2khtare khshgelo


yasaman jon
18 مرداد 91 10:54
khoda hefzesh kone
الهام مامان آوینا
18 شهریور 91 16:47
-----$$$____________$$$$$ _$$$$$$$$_________$$$$$$$ $$$____$$$$______$$__$$$$ $$______$$$$____$$____$$$ $$_______$$$$__$$$____$$$ $$________$$$$_$$$____$$$ $$_________$$$$$$____$$$$ $$$________$$$$$$____$$$_____$$$$ $$$_________$$$$$___$$$$____$$$$$ _$$$________$$$$$__$$$$____$$$$ _$$$$________$$$$_$$$$____$$$$ __$$$$_______$$$$_$$$____$$$ __$$$$$______$$$$$$_____$ ____$$$$$$____$$$$$____$$$ ________.$$$$$$$$_____$$$$$ _________$$$$$._$$$$$$$$$$$$$$$$ _______s$$$$$$$____$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$________$$$$$$$ __$$$$___$$$$$______$$$$_$$$$ _$$_______$$$$_____$$$_____$$$ $$_______$$$$_$ $$______$$$$___$ $$$___$$$$$___$$ $$$$$$$$$$____$$_--__(▒)(▒) $$$$$$$$$____$$$---_(▒)(█)(▒) _$$$$$$_____$$$_____(▒)(▒) __________$$$$ _________$$$$$__(▒)(▒) ________$$$$$-_(▒)(█)(▒) _______$$$$$____(▒)(▒) _______$$$ ______$$$_(▒)(▒) _____$$_-(▒)(█)(▒) ____$$__-_(▒)(▒) ___$ __$$___(▒)(▒) _$$$-_(▒)(█)(▒) _$$____(▒)(▒) _$$ $$ __(▒)(▒) $$_(▒)(█)(▒) $$__(▒) (▒) تقدیم به شما خاله .... خاله جون میری به این ادرس زیر و تو قسمت نظراتش به من رای بدی؟ http://koodakeman91.niniweblog.com/post347.php